عبدالکریم احسانی

personal websit abdolkarim ehsani

عبدالکریم احسانی

personal websit abdolkarim ehsani

اری ای رسول خدا

ای رسول خدا دست به کیبورد برده ام و قصد دارم در مورد چیزی بنویسم که به خاطرش برانگیخته شدی . 

 اری ای رسول خدا 

 ان زمانی که ازطرف خدا برای هدایت جهانیان برگزیده شدی ، دیدی که جهان برای هر موجودی سجده وتعظیم می کند و خدای راستین خویش را از یاد برده وبه تبع ان خودرا نیز فراموش کرده اند ... 

دیدی که عقائد و تصورات حکمفرما در کره زمین همه از خدایان مختلف ومتعدد موج می زند دیدی که رؤسا، فرمانروایان ، سادنان ، کاهنان ، ساحران ، فالگیران ، وحتی پیشوایان دینی و رجال مذهبی لباس خدایی بر تن کرده اند وکرسی سلطنت پروردگار را غصب نموده اند دیدی که انگونه که ازاین افراد اطاعت می شود از خدا پیروی نمی شود دیدی که در کعبه ای که به دست پدرانت ابراهیم واسماعیل ( درود خدابر انان باد ) که برای خدای یگانه بنا شده بود 360 بت به تعداد روزهای سال جای گرفته اند.  

اری ای رسول خدا  

امدی وتمام این گمراهیها وخیالهای واهی را دیدی واز طرف خدا مآمورشدی که این اوضاع آشفته را سامان بخشی وخدای مردم را بطور صحیح وشایسته همانگونه که سایر پیامبران ( درود خدابر تو وانان باد  ) به مردم شناساندند معرفی کنی وعهد بستی که تمام سختیها ، شکنجه ها ، بلاها ، ورنجهایی را که در نفس این راه دیدی با جان و دل تحمل کنی لذابا نام ویاد خدا دست به کار شدی وسه سال مخفیانه به پرستش خدای یگانه و دوری و اجتناب از بتهای سنگی و گوشتی دعوت کردی ... 

ای رسول خدا بعد از ان با یاران کم وناتوانت از طرف خدا مآمور شدی که دعوت خود را آشکار سازی  

در جواب عده ای از کفار و مشرکان ، ساحران وکاهنان که خیال کردن که به دنبال ریاست وثروت ومقامهای دنیوی هستی بعد از انکه خواستند تورا با وعده ها وفریبهایشان رام سازند در جواب تمامی شان تنها یک جمله تاریخی گفتی که اگر خورشید را در دست راستم وماه را در دست چپم قرار دهید هرگز از دعوتم دست نخواهم کشید حتی اگر جانم را در این راه از دست دهم. 

اری ای رسول خدا  

تورا به عنوان شخص امین وشریف دوست داشتند اما بعد از اینکه انها را به دوری از شرک فرا خواندی یادت هست که چه دیدی ؟ 

اری میدانم که خوب یادت هست که بعد از ان دشمنیها و تلاشهای مذبوحانه شان شروع شد... 

دیدی که تک تک یارانت را مقابل دیدگانت باشیوه های وحشتناک و وحشیانه شکنجه می دهند 

یاسرها وسمیه هارازیر شکنجه به شهادت می رسانند اما بلال ها ، خباب ها و صهیب ها ... 

بماندکه چه بر سرشان امد. 

سه سال تمام در شعب ابی طالب گرسنگیها ، سختیها ، محنتها ، مرگها ، بیمها ، صدمه ها ، بلاها ولطمه ها و... شما را از هدفتان دور نساخت و همچنان پابرجا وثابت قدم همچون کوه وایستادید وتمام هجرتها وجداییها از همه چیز وهمه کس غیر ازخدا را فقط به جرم اینکه می گفتید پروردگار ما تنها الله است تحمل کردید 

اری ای رسول خدا  

شما بعد از اینکه این همه تاریکیها و سردرگمیها رادیدی درحالیکی بدان راضی نبودی همه تلاشت را برای محو شرک و بت پرستی به کار بستی وانها درجواب اینکه میگفتی فقط ازخدا بخواهید و او را بپرستید ولاغیر منطق شان این بود که می گفتند  { وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى } 

اری ای رسول خدا  

بعد ازان همراه با یارانت از شهر وزادگاهتان بیرون رانده شدی و به یثرب که بعدها به افتخار قدوم نازنینت مدینه النبی شد با تمام ان سختیها ورنجهایی که در مسیر به اتفاق همسفر صدیقت داشتی را متحمل شدی تا درشهر تازه با مردمی متفاوت که قبلا بذر توحید توسط یارانت کاشته شده بود را پرورش دهی ... 

اما دیدی که فریبکاریها ، نفاقها ، پیمان شکنیها ،توطئه ها و پیکارههای اعراب ویهودیان مدینه برای از بین بردن این نهال نوشکفته شروع شد... 

بدر اولین پیکارتان با جاهلیت با اتکاء و یاری پروردگارت نصرت یافتید احد جنگیدید و کشتید وکشته دادید حمزه ها و مصعب ها و... یاران باوفایت که همگی همچون پاره تنت بودند یکی پس از دیگری مقابل دیدگانت در خون پاک خویش غلطیتند و مثله شدند و... 

بالاخره احزاب ، حدیبه ، خیبر ، فتح مکه ، حنین ، تبوک و ... .تمام اینها را پشت سر گذاشتید و چقدر سختیها ، زخمها ، خونریزیها ، گرسنگیها ، تشنگیها ، پیاده رویها ، سرما ، گرما وطعنه ها و عیب جوییها را برای هدایت انسانیت متحمل شدی . 

اری ای رسول خدا

 تمام این مراحل سخت و طاقت فرسا را با تمام فراز ونشیبهایش گذراندی تنها و تنها برای اینکه ان چیزی را که بخاطرش مبعوث شدی را به تحقق برسانی تا اینکه بالاخره پیروز شدی و انسانهایی ساختی که دیگر جهان نظیر ایشان را به خود نخواهد دید و این چنین بود که سرهای مردم در برابر خالق بی همتا و معبود حقیقی شان به تواضع خم شد وپیشانیها براستان مقدسش ساییده گشت . 

اری ای رسول خدا 

این بود داستان مصائب وسختیهایت اما کاش می دیدی چندی نگذشت که امت زحمات وتلاشها وسختیهایی که تو برای نجات وسعادتشان متحمل شدی را به بوته فراموشی سپردند. 

کاش می دیدی که اکنون ان چیزی را که بخاطرش مبعوث شدی را چگونه وانهاده اند. 

کاش میدیدی که امتت چگونه کم کم جانب انحراف وکجروی را در پیش گرفته اند واکنون به جایی رسیده اند که بر لبه پرتگاه شرک و نابودی قرار گرفته اند و کاش میدیدی که چگونه به امانتی که بدانها سپرده ای دارند خیانت می کنند. 

اری ای رسول خدا 

امروز به همین جهت دست به کیبورد شدم تا پرده از روی حقیقتی برگیرم که به خاطرش مبعوث شدی یعنی نفی هرگونه شرک ، توسل ، و وساطت بین خدا و بندگانش چیزی که ایمان بدونش میسر نیست و امیدوارم که فطرتها دگر باره با شنیدن ایات خدا و تفکر وتدبر در ان بیدارشوند  و گرد و  غبار توهمات وخرافات جاهلی را از خود بزدایند واز شرک وتوسل به غیر بزاری بجویند هما نگونه که قبلا بیزاری جستند

 

نظرات 1 + ارسال نظر
غزل بارانی 7 - بهمن‌ماه - 1390 ساعت 01:27 ق.ظ http://ghazalbarani.persianblog.ir/

سلام من حاتمی هستم توی سایت نو
ممنون سر زدین
مطالب وبلاگتون خوندنی و جالبند مخصوصآ گربه خال خالی ملوس
میرم بقیه مطالبتون و بخونم البته با اجازه...

مرسی شعرهای شما هم فوق العاده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد